بدون عنوان
هنوز رو براه نیستم. بعد از رفتن مامان چند روزی رو رفتیم خونه مامان ایمان.
اما هنوز سخت میگدره. بخاطر وانیا کولر خاموشه . من موقع شیر دادن گر میگیرم . گرما کلافم میکنه. ار اینکه نمیتونم مثل سابق به مارای خودمم برسم و هنوز قوای از دست رفته برنگشته عصبیم. تنها چیزی که آرومم میکنه اینه که وانیا رو بغل کنم . وقتی تو بغلم خوابش میبر ، انگاری زمین از حرکت باز میاسته. انگاری یهو ههمه چی آروم میشه.
خدایا خدایا این آرامش ، این مایه آرامش رو از زندگی ما نگیر.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی